دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka
دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka

اشک می ریزم - سیامک نوری


حالا که هستی... در کنارت اشک می ریزم 

آغوش وا کن در حصارت اشک می ریزم

 

بر شانه هایت ریختی موهای لختت را

دارم به روی آبشارت اشک میریزم 

 

بار سفر بستی و من تنهاتر از هر وقت... 

تو میروی... پشت قطارت اشک میریزم 

 

در ایستگاه خالی از تو می نشینم باز 

دارم به دور از سایه سارت اشک می ریزم 

 

آهسته می خشکد گل لبخندهای من

در حسرت عطر بهارت اشک می ریزم

 

خورشید من هر جا که باشی با تو دلگرمم

هر جا که باشم در مدارت اشک می ریزم

 

خانه که هیچ این شهر بی تو مثل زندان است

آزادم اما در اسارت اشک می ریزم

 

عکس تو را آهسته برمیدارم از دیوار

حالا به روی یادگارت اشک می ریزم

 

سیامک نوری


دانلود دکلمه




تو اگر جرم منی درد کشیدن دارد - جواد نعمتی


واژه ها از لب گیرات شنیدن دارد

سرنوشت گل سرخ است که چیدن دارد

 

رود بین من و تو خط تر فاصله هاست

پل اگر نیست دلم قصد پریدن دارد

 

برج زیبا و بلندیست ولی بی تردید

سروِ نازِ قدِ رعنایِ تو دیدن دارد

 

این غزلها همه تقدیمی چشمت بودند

طعم لبهات در این ورطه چشیدن دارد

 

به توو عشق تو نزدیک شدن ممنوع است

وهمین فعل ، تداوم ، به اکیداً دارد

 

مخمل نازِشبی ، ملتهب و بارانی

با تو بی چتر در این کوچه دویدن دارد

 

در همان کوچه که لبخند مرا دزدیدند

وهمان جا که در آن ناز خریدن دارد

 

خواب دیدم که خدا داشت مرا می سوزاند

تو اگر جرم منی درد کشیدن دارد

 

جواد نعمتی

دکلمه علی ایلکا

دانلود دکلمه



 

نگران نباش - علی ایلکا

 

نگران نباش

حال من خوب است، بزرگ شده ام

و دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم

آموخته ام،که این فاصله ی کوتاه، بین لبخند و اشک

نامش زندگیست

آموخته ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود

راستی، بهتر از قبل دروغ می گویم...

حال من خوب است

خوب ِ خوب...

 

دکلمه علی ایلکا

دانلود دکلمه

دانلود کلیپ







هر کجـــا مـــرز کشیدند، شمـــا پُل بزنید - نجیب بارور


 هر کجـــا مـــرز کشیدند،  شمـــا پُل بزنید

حرف "تهران" و "سمرقند" و "سرپُل" بزنید

 

هرکه از جنگ سخن گفت، بخندید بر او

حرف از پنجـــره ی  رو به تحمــل بزنید

 

نه بگویید، به بت‌های سیاسی نه، نه!

روی گــور همه ی تفرقـــه‌ها گُل بزنید

 

مشتی از خاک "بخارا" و گِل از "نیشابور"

با هم آرید و به مخروبــه ی "کابل" بزنید

 

دختران قفس‌ افتاده ی "پامیــر" عزیز

گُلی از باغ خراسان به دوکاکل بزنید

 

جام از "بلخ" بیارید و شراب از "شیراز"

مستی هر دو جهـان را به تغزل بزنید

 

هرکجــــا مرز... -ببخشید که تکرار آمد

فرض بر این که- کشیدند، دوتا پُل بزنید

 

 

شاعر افغان

نجیب بارور

ــــــــــــــــــــــــــــــ

خواننده :

 شفق سیه پوش

ــــــــــــــــــــــــــــــ

دکلمه: علی ایلکا

دانلود





دیوونگی - مریم حیدرزاده / پویا جمشیدی


فکر کن! حبس ابد باشی و یکبار فقط

به مشامت نَمی از بوی خیابان برسد

 

سال نفرین شده در قرن مصیبت یعنی

هی زمستان برود، باز زمستان برسد!


شعر : پویا جمشیدی

ــــــــــــــــــــــــــــ


بگین به دادم برسه این همه بغضُ کم کنه

به غم بگین یکی دو روز منو فراموشم کنه

یکی اینجا شب و روز خیلی بیقرارته

نمیدونی این دیوونه چقدر چشم به راهته

روزا کار من شده هی مرور خاطرات

بگو این دل دیگه چقدر بمیره برات

 

شبا این دیوونه با عشق تو تو تنهاییاش سر کرده

نم بارون و خیابون خاطراتُ دو برابر کرده

گاهی وقتا زود به زود این دل من واسه ی دلت تنگ میشه

تنها راه عشق و ابراز علاقه م همین آهنگ میشه

 

دوریتو نمیتونم دیگه طاقت بیارم

میدونی که من چقدر دوسِت دارم

کاش بدونی که چقد بی تو پریشونم و بعد

نگو میری میدونی باورش سخته چقد

 

شبا این دیوونه با عشق تو تو تنهاییاش سر کرده

نم بارون و خیابون خاطراتُ دو برابر کرده

گاهی وقتا زود به زود این دل من واسه ی دلت تنگ میشه

تنها راه عشق و ابراز علاقه م همین آهنگ میشه

 

شبا این دیوونه با عشق تو تو تنهاییاش سر کرده

نم بارون و خیابون خاطراتو دو برابر کرده

گاهی وقتا زود به زود این دل من واسه ی دلت تنگ میشه

تنها راه عشق و ابراز علاقم همین آهنگ میشه

 


دکلمه : علی ایلکا

ترانه سرا : مریم حیدرزاده

خواننده : محسن ابراهیم زاده

 

دانلود 


تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا - کاظم بهمنی


تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستا

بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا

 

ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت

کوچ کردم از وطن، تنها برای روستا

 

آمدم خوش خط شود تکلیف شبها، آمدم

نور یک فانوس باشم پیش پای روستا

 

 یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند

پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا

 

حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم

قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا

 

کاش یک تابوت بودم کاش آن نجار پیر

راهیم می کرد قبرستان به جای روستا

 

 قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته است

بد نگاهم می کند دیزی سرای روستا

 

 من که خواهم سوخت حرفی نیست اما کدخدا

تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا

 

 

کاظم بهمنی

دانلود دکلمه


کلیپ