دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka
دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka

مدتی پرسه زدن توی خیابان خوب است - علی ایلکا


مدتی پرسه زدن توی خیابان خوب است

خنده و شعر و غزل از دل و از جان خوب است


دست در دست تو شب تا به سحر رقصیدن

همقدم با تو شدن در نم باران خوب است


علی ایلکا


دانلود دکلمه

باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام - محمد حسین بهرامیان


باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام

باز هم یاد تو ماند و من و دیوانگی ام

 

اشک در دامنم آویخت که دریا باشم

مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم

 

خواب دیدم که تو می آمدی و دل می رفت

محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت

 

یک نفر مثل پری یک دو نظر آمد و رفت

با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت

 

خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد

باز دنبال جگر گوشه ی مردم افتاد

 

آخرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد

یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد

 

تا غزل هست دل غمزده ات مال من است

من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است

 

آی تو تو که فریب من و چشمان منی

تو که گندم تو که حوا تو که شیطان منی

 

تو که ویران من بی خبر از خود شده ای

تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای

 

 در نگاه تو که پیوند زد اندوه مرا

چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا ؟

 

ای دلت پولک گلنار ؛ سپیدار قدت

چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت ؟

 

محمد حسین بهرامیان


دانلود دکلمه



با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا - فاضل نظری


با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا

شرمندگی نمی کشد این فرش نخ نما

 

بهلول وار فارغ از اندوه روزگار

خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما

 

کاری به کار عقل ندارم به قول عشق

کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا

 

گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست

ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟

 

فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست

چون رود بگذر از همه ی سنگریزه ها

 

فاضل نظری


دانلود دکلمه



پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند - شهریار


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند

بلبل شوقم هوای نغمهخوانی میکند

 

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست

طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند

 

بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن

با خزان هم آشتی و گلفشانی میکند

 

ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز

چشم پروین همچنان چشمکپرانی میکند

 

نای ما خاموش ولی این زهرهی شیطان هنوز

با همان شور و نوا دارد شبانی میکند

 

گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان

با همین نخوت که دارد آسمانی میکند

 

سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز

در درونم زنده است و زندگانی میکند

 

با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من

خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند

 

بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی

چون بهاران میرسد با من خزانی میکند

 

طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند

آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند

 

می‌رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان

دفتر دوران ما هم بایگانی می‌کند

 

شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید

ور نه قاضی در قضا نامهربانی میکند

 

 

شهریار


دانلود دکلمه



درد واره ها - قیصر امین پور


درد واره ها

 

دردهای من

جامه نیستند

تا ز تن در آورم

چامه و چکامه نیستند

تا به رشته ی سخن درآورم

نعره نیستند

تا ز نای جان بر آورم

 

دردهای من نگفتنی

دردهای من نهفتنی است

 

دردهای من

گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست

درد مردم زمانه است

مردمی که چین پوستینشان

مردمی که رنگ روی آستینشان

مردمی که نامهایشان

جلد کهنه ی شناسنامه هایشان

درد می کند

 

من ولی تمام استخوان بودنم

لحظه های ساده ی سرودنم

درد می کند

 

انحنای روح من

شانه های خسته ی غرور من

تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است

کتف گریه های بی بهانه ام

بازوان حس شاعرانه ام

زخم خورده است

 

دردهای پوستی کجا؟

درد دوستی کجا؟

 

قیصر امین پور


دانلود دکلمه 



دلِ من تنگِ کسی نیست؛ ندانم چه کنم - مازیار نظری


دلِ من تنگِ کسی نیست؛ ندانم چه کنم

به سرِ من هوَسی نیست؛ ندانم چه کنم

 

خویش بر آب سپُردم  که بگیرد دستی

التفاتی به خَسی نیست؛ ندانم چه کنم

 

به کجا عرضه کنم این همه احساسم را؟

که بهای عدسی نیست؛ ندانم چه کنم !

 

آمدم  سر بدهم  قصّهِ  تنهایی  را

آشنای قفسی نیست؛ ندانم چه کنم

 

بُغض  در سینه گرفتهَ ست  رهِ فریادم

دستِ  فریادرَسی نیست؛ ندانم چه کنم

 

بی کسی چون علفِ هَرز به جانم زده است

عشق فکرِ هَرَسی نیست؛ ندانم چه کنم !

 

نَفَسم   چاق  نشد  تا  بِسُرایم  غزلی !

ای غزل ! همنَفَسی نیست؛ ندانم چه کنم


 

مازیار نظری


دانلود دکلمه