ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همینکه نسیم لبخندت
نوازش دهد لبانم را
گاهی
پاهای اندیشه ات
آهسته قدم زند مرا
کافیست
دیگر چه می خواهم
جز شنیدن عطر نفسهایت
لابلای آغوشم
دیگر چه می خواهم
جز سرک کشیدن
احساست
از سر دیوار تنهایی ام
گاهی...
آیدا خاقانی
مردم همه
تو را به خدا
سوگند میدهند
اما برای من
تو آن همیشهای
که خدا را به تو
سوگند میدهم!
قیصر امین پور
گر چه میدانم که دنیا ، جایگاه خواب نیست
بحر این دنیای فانی هم به جز مرداب نیست
نیمهٔ هر ماه ، مَه در نیمه شب آید میان
پاسی از شب طی شده اما شبم مهتاب نیست
سید محمدرضا شمس
ساقی
غمخوار من ! به خانه ی غم ها خوش آمدی
بامن به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
می بینمت ، برای تماشا خوش آمدی
راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست
ای من ! به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیری ام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق ، ای عزیز ترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
فاضل نظری
هر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود
چشم هایم در هوایت باز گریان می شود
حس عشقم ناگهان گل می کند اما چه حیف
مثل داغی در میان سینه پنهان می شود
گفته بودم دوستت دارم نکردی اعتنا
فکر می کردی که احساسم گریزان می شود
عشق تو تنها نماد دلخوشی هایم شده
دلخوشی هایی که رویاروی پایان می شود
فکر می کردم که آسان است دل کندن ز تو
دل گناهش چیست چون اینگونه تاوان می شود؟
مطمئن هستم گلم من دوستت دارم هنوز
دوستت دارم که قلبم بی تو ویران می شود
قول دل کندن گرفتی، باشد، اما حس تو
تا ابد در گوشه ای از قلب کتمان می شود
ناشناس
گاهی باید رفت
از وسعت ابدیت نداشتن ها...
و کوله بار خستگی های باران را
رها کرد
بر رود روان روزگار...
گاهی باید سکوت کرد
در بغضهای نهان شمع
و خطی نوشت از دلتنگی اشک
بر گونه های بیقرار باران...
و راهی شد،بی چتر و بی نگاه
بر وداع آخرین غزلواره های باران...
و اینچنین هجرت کرد
بر فصلهای بی امان اشک...
تا دیگر خطی از سلام آشنایی ها
بیدار نکند...روح تشنه از دیدار...
سمیه خلج