ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دل خوشم با غزلی تازه همین ام کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست
محمد علی بهمنی
خواستم پنجره را باز کنم گفتی نه
جای ِ مهتاب تو را ناز کنم گفتی نه
دست بردم بزنم پرده به یکسو و خودم
خانه را غرق در آواز کنم گفتی نه
به سرم زد گل ِ گلدان اتاقت بشوم
عطر خود را به تو ابراز کنم گفتی نه
آرزو داشتم آیینه شوم تا که تو را
یک دل ِ سیر برانداز کنم گفتی نه
زخمه برداشتم از شوق شده مثل نسیم
تاری از موی ِ تو را ساز کنم گفتی نه
آمدم حافظ ِ آن شاخه نباتت باشم
عشق را ساکن ِ شیراز کنم گفتی نه
زیر آوار سکوتی که به جانم می ریخت
لب گشودم سخن آغاز کنم گفتی نه
دلخور از تو به در باز قفس خیره شدم
آسمان گفت که پرواز کنم .. گفتی نه !
شهراد میدری