دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka
دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka

می‌بوسمت در لابه‌لای آرزوهایم - پویا جمشیدی


می‌بوسمت در لابه‌لای آرزوهایم

از دورتر دست تورا انگار می‌گیرم


بالا بیاور هرچه از من توی ذهنت هست

بغضت بگیرد با همان یک بغض می‌میرم


من دوستت دارم به حد غیر ممکن‌ها

حالا که باید از نگاهت دست بردارم


شانه به مویت می‌زنم، این آخرین بار است

باید تو را از هرچه بود و هست بردارم


پویا جمشیدی


این طرف مشتی صدف ، آنجا کمی گل ریخته - فاضل نظری


این طرف مشتی صدف ، آنجا کمی گل ریخته

موج ، ماهی های عاشق را به ساحل ریخته


بعد از این در جام من تصویر ابر تیره‌ ای ست

بعد از این در جام دریا ماه کامل ریخته


هر چه دام افکندم آهوها گریزان‌تر شدند

حال صدها دام دیگر در مقابل ریخته


هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست

هر کجا پا می‌گذارم دامنی دل ریخته


زاهدی با کوزه‌ای خالی ز دریا بازگشت

گفت : خون عاشقان منزل به منزل ریخته !


فاضل نظری


دانلود دکلمه


داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستاد - کاظم بهمنی


داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستاد

داشت باران در مسیر ِناودان می ایستاد


با لبی که کاربرد اصلی اش بوسیدن است؛

چای می نوشید و قلب استکان می ایستاد !


در وفاداری اگر با خلق می سنجیدمش

روی سکوی نخست این جهان می ایستاد


یک شقایق بود بین خارها و سبزه ها

گاه اگر یک لحظه پیش دوستان می ایستاد


در حیاط خانه گلها محو عطرش می شدند

ابر، بالای سرش در آسمان می ایستاد!


موقع رفتن که می شد، من سلاحم گریه بود

هر زمان که دست می بردم بر آن، می ایستاد


موقع رفتن که می شد طاقت دوری نبود

جسممان می رفت اما روحمان می ایستاد


•••

از حساب ِعمر کم کردیم خود را، بعدِ ما

ساعت آن کافه، یک شب در میان می ایستاد


قانعش کردند باید رفت؛ با صدها دلیل

باز با این حال می گفتم بمان، می ایستاد …


»ساربان آهسته ران کارام جانم می رود»

نه چرا آهسته؟ باید ساربان می ایستاد!


باید از ما باز خوشبختی سفارش می گرفت

باید اصلا در همان کافه زمان می ایستاد …


کاظم بهمنی


دانلود دکلمه

دانلود کلیپ



به آرامی آغاز به مردن می‌کنی - پابلو نرودا


به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر سفر نکنی

اگر کتابی نخوانی

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی

اگر از خودت قدردانی نکنی

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

زمانی که خودباوری را در خودت بکشی

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر برده‏ی عادات خود شوی

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی

اگر روزمرگی را تغییر ندهی

اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی

 به آرامی آغاز به مردن می‏کنی

اگر از شور و حرارت

از احساسات سرکش

و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند

و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند

دوری کنی...

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی

اگر ورای رویاها نروی

اگر به خودت اجازه ندهی

که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ات

ورای مصلحت‌اندیشی بروی...

امروز زندگی را آغاز کن!

امروز مخاطره کن!

امروز کاری کن!


نگذار که به آرامی بمیری 


پابلو نرودا

دانلود دکلمه



او استکان چایی خود را نخورد و رفت - حسین زحمتکش


او استکان چایی خود را نخورد و رفت

بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت


گفتم نرو ! بمان ! قسم ات می دهم ولی

تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت


گفتم که صد شمار بمان تا ببینمت

یک خنده کرد و تا عدد دَه شمرد و رفت


گفتم که بی تو هیچم و او گفت بی نه با!

در بیت آخرین غزلم دست برد و رفت


یعنی به قدر چای هم ارزش...؟ نه بی خیال

او استکان چایی خود را نخورد و رفت


حسین زحمتکش


دانلود دکلمه


بی هوا بغضم گرفت - علی ایلکا




دوری از من ای عزیزم در هوایت، بی هوا بغضم گرفت

در سکوت خانه میپیچد صدایت، بی هوا بغضم گرفت


 علی ایلکا


دانلود دکلمه