دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka
دکلمه های علی ایلکا

دکلمه های علی ایلکا

آدرس کانال دکلمه های علی ایلکا در تلگرام https://telegram.me/deklamehaye_ali_ilka

به نام عشق که زیباترین سر آغاز است - سعید بیابانکی


به نام عشق که زیباترین سر آغاز است

هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است


جهان تمام شد و ماهپاره های زمین

هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است


هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت

که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است


پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق

کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است


به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد

چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است


بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق

چرا که سنگ صبور است و محرم راز است


ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد

کبوتری که زیادی بلند پرواز است


سعید بیابانکی


دانلود دکلمه



زلف تو و عمر من؟ - فاضل نظری


زلف تو و عمر من؟

چه راه درازی


چشم تو و حال من؟

چه روز سیاهی


فاضل نظری


ای نشسته در خیال من فراموشم نکن - ناشناس


ای نشسته در خیال من فراموشم نکن

با فراموشی و تنهایی هم آغوشم مکن


زندگانی می کنم چون شعله با خود سوختن

زنده ام با سوز و ساز خویش، خاموشم مکن


می تراود تا شراب بوسه از جام لبت

از شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مکن


دودم و از شعله دارم دامنی رنگین به بار

این شرر از من مگیر از نو سیاه پوشم مکن


چون صبا در جستجوی خود به هر سویم مکش

همچو گیسوی سیاهت خانه بر دوشم مکن


این دل درد آشنا را در شرار غم بسوز

هر چه می خواهی بکن اما فراموشم مکن


ناشناس


دانلود دکلمه 



نسبت عشق بـه مـَن - فاضل نظری

نسبت عشق بـه مـَن

نسبت جان است به تـن


تو بگو من به تو مشتاق ترم

یا تو به من؟



دانلود دکلمه

گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد - نجمه زارع

گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد

روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

بی‌تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد

خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد

سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس
دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد

ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد

نجمه زارع


ای دیریافته با تو سخن میگویم - احمد شاملو


ای دیریافته با تو سخن میگویم

بسان ابر که با توفان

بسان علف که با صحرا


بسان باران که با دریا

بسان پرنده که با بهار

بسان درخت که با جنگل سخن میگوید

زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام

زیرا که صدای من با صدای تو آشناست


احمد شاملو 


دانلود دکلمه